بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ۱


ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (۱)


وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ۲


و از شب قدر چه آگاهت کرد (۲)


لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ۳


شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (۳)


تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ۴


در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (۴)


سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ۵


[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (۵)



شب قدر , شب اندازه گیری, شب قدر دانستن ,شب نزول.

از وقتی یادمه بزرگان دین برای از دست ندادن برخی فرصت ها تو برخی روزهای سال  بسیار تاکید می‌کردند و من هم شاید همین اندازه میدونستم که باید تو این زمان ها بیدار باشم و هوشیار  و دائم خواسته هامو مرور کنم و سعی کنم چیزی از قلم نیفته و به آدم های بزرگ تر التماس دعا بگم که اگه خودم قابل نبودم به دعای اونا حاجت روا بشم؛ و خیلی سال ها تو دهه ی سوم ماه رمضان تقریبا هر شب رو احیا میکردم چون فکر میکردم اگر بخوابم شب قدر رو از دست دادم و به خواسته هام نمیرسم هنوز هم سر مسئله ی خواب یا بیداری این مشکل رو. تو زندگی دارم و قبل از خواب اول به این فکر میکنم که چقدر باید بخوابم و کی باید بیدار شم و خواب نمونم  شاید این کار از نظر خیلی ها بی معنی باشه ولی برای من همیشه دغدغه هست !


من شب های قدر زیادی رو تجربه کردم و جاهای مختلفی بودم چه وقتی که با پای خودم رفتم مراسم چه وقتی بچه بودم و من رو می‌بردند تقریبا باید بگم همه شون یه مدل بودند اول دعای جوشن کبیر میخوندند و بعد سخنرانی بود و یادآوری گناهان و آخر سر هم مراسم به سرگیری قرآن و طلب بخشش و درخواست حاجات یک سال اینده.


دیشب برخلاف همه ی سال های گذشته ی زندگیم به پیشنهاد حمید تصمیم گرفتیم با بچه ها یه جای متفاوت برای احیای شب قدر بریم 

و چون شنیده بودم فضای متفاوتی داره کنجکاو شدم و دوست داشتم تجربه کنم نمیدونم این کنجکاوی و تجربه چقدر درسته؟ 


با بچه ها راهی مجلسی شدیم  ،کنار برج میلاد در سالن همایش های رازی دانشگاه دانشگاه علوم پزشکی , بیش از 2000 نفر تو جلسه بودند و همه از قبل رزرو کرده بودند ، چهره ها آدم ها بسیار متفاوت بود و میانگین رنج سنی از بیست تا چهل سال بود، بعضی هاشون آدم هایی بودن که اگر روز توی شهر میدیدی فکر میکردی اینا حتما شب قدر خواب بودند و تا حالا هیچ وقت احیا نرفتند! 

کسانی که بهت خوش آمد می‌گفتند فوق العاده صمیمی با چهره های شاداب و مهربان 


ورودی پارکینگ ،وسیله های زیادی رو دیدم که از شهرستان های دور اومده بودند و همه هم جوان بودند

وقتی ما رسیدیم سالن اصلی پر شده بود 

و جایی خارج از سالن روی صندلی نشستیم و از طریق ویدیو پروژکتور میتونستیم همه مراسم رو ببینیم 


 دعای جوشن کبیر خونده میشد و بعد از اتمام دعا، گروه نوازنده ی سنتی با سازهای فلوت و تنبور ظاهر شدند و بسیار آهسته موسیقی دلنشینی در مقام حزن و اندوه می‌نواختند و جوانی هم شعرهای معنا داری از حافظ و مولانا رو با صدای آهسته زمزمه میکرد تا برنامه آغاز بشه .


من که خیلی کنجکاو شده بودم خیلی  دلم میخواست  ببینم مراسم اصلی چگونه است

سالن پر شده بود اما اصلا صدای حرف نمیومد حتی صدای بچه ای هم شنیده نمیشد 

چون بچه ها در سالن دیگری نگهداری میشدند 


آقای بروی صحنه اومدند و بسیار زیبا از مبنای شب قدر صحبت کردند 

روی صحنه قدم می‌زدند و با میکروفن سیار سخنرانی میکردند ،صدای سازهای سنتی هم زیر صدای صحبت های ایشون بود از خدا گفت ،از رحمت واسعه،از داستان توبه ی فضیل گفت و توبه ی کفن .

از اینکه گناهان ما از اونا که بیشتر نبوده ! 


از خدایی که به اشتباه در ذهن خودمون ساختیم و اونو می‌پرستیم و باید خدای واقعی رو بشناسیم خدایی که مثل انسان نیست 

خدایی که کینه توز نیست 

خدایی که مهربانه و رحمتش از غضبش بیشتره 


از شخصیت حضرت علی زیبا گفت و اونقدر قشنگ میگفت انگار احتیاج بود یه بار دیگه امام اول رو بشناسم


امام علی کشته عشق شد عشق به خدا یه عشق واقعی و جوری زندگی کرد که لحظه شهادت گفت فزتُ که نتیجه همین عشق بود .


از عارفی شنیدم


تمام این عالم دارند زحمت می کشند تو گویا، شنوا، گوینده، عاقل، متخیل، باشی تو خواب ببینی. تو بیداری داشته باشی. انا انزالناه فی لیلة القدر. ما تو را نازل کردیم ما تو را می خواهیم. وچون تو هدف ما بودی یک کتابی هم فرستادیم گفتیم این هم  انا انزلناه فی لیلة القدر.

می خواهی خودت را چطور بسازی این هم کتاب تو.


حالا باید اول خودمون رو امشب آماده میکردیم برای نزول کتاب توسط روح و فرشتگان , چه لحظات زیبایی, فرود فرشتگان در وجود من چه افتخاری برای انسان


در این مجلس حضار تشویق میشدند به اینکه اولین کار


برای امشب خالی کردن قلبت از کینه ها،حسد و نفرت هاست

قراره امشب ملائک بر قلب انسان نازل شوند ولی آیا هر قلبی میتونه محل نزول باشه؟

قلب رو باید پاک کرد

خالی کرد 

جایی که قراره روح و ملائک فرود بیان باید عاری از آلودگی باشه !

اشاره کرد به ایه ای  که خدا میفرماید مگه دوست نداری من  از گناهان تو بگذرم ؟پس اول تو قلبت رو پاک کن همه رو ببخش و خودت رو آزاد کن اونوقت حضور ملائک رو تو قلبت احساس میکنی !

بعد از همه خواست چند نفری که واقعا تو زندگی ازشون متنفر هستن و این همه سال نتونستند فراموش کنند بدی هاشون رو همین حالا ببخشند و بگذرند


احتیاج نبود روضه بخونه، تمام حرف هاش روضه بود فکر میکردی هیچ کس تو سالن نیست چون همه در حال تفکر بودن و ساکت و کم کم صدای گریه ها شنیده می شد. 


مهربونی خدارو  رو با مثال های زیبا مجسم میکرد اینکه نترستید این زیباترین لحظات نزد خداست .

حتی از مرگ هم نترسید که مرگ شیرین ترین لحظه برای انسانه

خودتون رو در دریای  رحمت وسیع خدا رها کنید تا به ساحل نجات برسید 

مراسم به سرگرفتن قرآن هم خیلی زیبا انجام شد و بعد از اون توسل به امیر المومنین،امام حسین و حضرت عباس بود

و حسن ختام مجلس با نام مبارک صاحب امان بود و التماس دعا به محضر مبارک ایشون که اباصالح هرکجا هستی یاد ما هم باش.


حال خوبی بود این حس فرود فرشتگان در قلب پاک 

حال قشنگی بود تجربه ی خالی کردن قلب از کینه ها و نفرت ها 

حس بی نظیری بود حس بخشیده شدن در یکی از  بهترین شب‌ها 


خدایا سعی کردم امشب قلبم رو از ناپاکی ها خالی کنم 

خودم رو به رحمت واسع تو بسپارم 


من همین قدر در شب قدر یاد گرفتم و انجام دادم ولی میدونم اگر بنده گنه کار تو یک قدم برداره تو هزار قدم به طرفش قدم برمیداری خدایا ممنونتم بابت این فرصت های طلایی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها